نویسنده: ولادیمیر پروکفیف
برگردان: پرویز تأییدی



 

استانیسلاوسکی همیشه توجه هنرپیشه را قبل از قبول نقش به این موضوع معطوف می‌کند که: نقش قسمتی از زندگی یک انسان است و برای این‌ که ‌این قسمت صحیح و حقیقی آفریده شود باید هنرپیشه تمام زندگی این انسان را از روز تولد او تا ساعت مرگش کاملاً بداند.
هنرپیشه‌ای که نقش را نشناخته و مطالعه نکرده بازی می‌کند، مانند کسی است که کتابی را با صدای بلند برای دیگران می‌خواند درحالی‌که خودش کمترین اطلاعی از این کتاب نداشته باشد. آیا خواندن این کتاب، می‌تواند حقیقی و هنری باشد؟ واضح است که خیر، تجزیه و تحلیل صحیح و با ارزشی که هنرپیشه بر نقش می‌کند باید مستقیم و بدون حاشیه باشد. حالت تصویری نقش در نظر گرفته شود با خط اصلی و مؤثر نقش و با تکالیف آفرینندگی هنرپیشه کاملاً مربوط و متصل باشد.
بحث و حاشیه‌ی زیاد غیر از این ‌که فکر هنرپیشه را با دانستنی‌های غیر لازم پرکند ثمری ندارد جز این که هنرپیشه را از شوق و حرارت بیندازد.
تجزیه و تحلیل بر سه اصل زندگی درون و اعمال منطقی نقش و وضعیات داده شده در تمام نمایشنامه استوار است. تفاوتی که ‌این تجزیه و تحلیل با تجزیه و تحلیل تحقیقی، علمی و دانشگاهی دارد این است که ‌این روشی است بر شناختن و آفریدن نمایشنامه در حین خط سیر نمایشنامه. این تجزیه و تحلیل مخصوصاً برای هنرپیشه‌ای که احساس و استعداد متوسط دارد بسیار مناسب است.
به همین جهت استانیسلاوسکی در سال‌های آخر عمرش ثابت کرد که بهترین تجزیه و تحلیل بر نمایشنامه در حین عمل و تمرین و تحت وضعیات داده شده در نمایشنامه تحقق می‌یابد. مهم در نظر استانیسلاوسکی این است که هنرپیشه پس از تجزیه و تحلیل نه تنها باید موضوع و هدف نمایشنامه را خوب بشناسد بلکه باید آن را بیافریند و زندگی و طبیعت دوم خود سازد.
در قاموس ما لغت «شناختن» همان معنای «حس کردن» را می‌دهد. نتیجه‌ای که از تجزیه و تحلیل گفته شد فقط با فهمیدن تنهای تجزیه و تحلیل به دست نمی‌آید بلکه با کمک و شرکت نیروی طبیعی درونی و خلاقه حاصل می‌گردد.
استانیسلاوسکی لحظات تجزیه و تحلیل را از اجزاء خطی که به آفرینندگی نقش منتهی می‌شود می‌داند و به همین جهت در کار هنرپیشه به دو مرحله تجزیه و تحلیل و آفرینندگی نقش معتقد است و این دو مرحله را از هم جدا می‌داند. مرحله‌ی کار تجزیه و تحلیل به عقیده‌ی استانیسلاوسکی باید در حین تمرین نمایشنامه انجام پذیرد و در این باره می‌گوید:
فعلاً این عقیده‌ی شخص من است، اما می‌دانم که به زودی عقیده‌ی همه خواهد شد. زیرا که این نظریه و عقیده‌ای منطقی می‌باشد.
منبع مقاله :
ولادیمیر پروکفیف؛(1392)، تئوری استانیسلاوسکی در پرورش هنرپیشه، برگردان: پرویز تأییدی، تهران: نشر قطره، چاپ پنجم